خانهآرشیو اخبار کتاب «مبانی و اصول طراحی فضاهای بازی کودک درمقیاس محله» منتشر شد.
کتاب «مبانی و اصول طراحی فضاهای بازی کودک درمقیاس محله» منتشر شد.
کتاب «مبانی و اصول طراحی فضاهای بازی کودک درمقیاس محله» توسط انتشارات آرمانشهر و با تالیف مجید خرمشاد و سید علی صفوی منتشر شد.
دکتر جهانشاه پاکزاد در پیشگفتار کتاب آورده است؛
با آن که بسیاری از سوالات زندگی ساده بنظر می رسند، ولی در عمل، پاسخ مناسب به آن ها زیاد هم راحت و امکانپذیر نیست. ولی پیچیدگی مستتر در موضوع نباید باعث خود سانسوری و امتناع از طرح آن ها شود. سوالات سهل ممتنع فراوانند و یکی از مهم ترین آن ها، به بازی برمی گردد: راستی چرا بازی می کنیم؟ و هر کس بویژه کودکان اشتیاق فراوانی در انجام آن ها دارند؟ آیا چون بازی سرگرم کننده، غیر جدی، هیجان انگیز و نشاط آور است به این کار دست می زنیم و یا چون در شرایط امروزین و کمبود وقت همیشگی، آن را نوعی تلف کردن وقت می دانیم، آن را از خود و کودکانمان دریغ میکنیم؟ در صورتی که در بازی است که یاد می گیریم دنیا چگونه چیزی است!
نیم نگاهی به جامعه امروزین و رفتارهای اجتماعی هموطنان مشخص می دارد که حال ما چندان هم رضایت بخش نیست و هر روز هم بدتر می شود. عدم رعایت حال دیگران در حمل و نقل و اقتصاد، از سبقت های نابجا، بیاحتیاطی و خلاف های فراوان در رانندگی گرفته، تا گرانفروشی، کمفروشی، کلاهبرداری و تقلب در مراودات مالی و تجاری، از قهر و مشاجره و طلاق در زندگی خانوادگی گرفته تا دزدی، احتکار، اختلاس، تجاوز و خشونت در زندگی اجتماعی، به مرز هشدار دهنده ای رسیده است. شاید همه دنیا و جوامع مختلف کمابیش مبتلا به این گونه مشکلات و کژرفتاری ها باشند، ولی وجود و شدت آن در یک جامعه اسلامی توجیه ناپذیر است. روانشناسان و روانکاوان ما سالهاست که به این بحران، یعنی وجود تنش های روانی فراوان و روان پریشی و ضعف اعصاب فزاینده در جامعه ایرانی هشدار می دهند. انواع رسانه ها، از منبر و کلاس درس، تا صدا و سیما، به تبلیغ، مدارا، مراعات، تعهد، کرامت انسانی، فداکاری و ایثار می پردازند، ولی حرکات جامعه متأسفانه در جهت خلاف آن بنظر می رسد. از خود خواهید پرسید که این ناهنجاری های رو به تزاید چه ربطی به بازی دارد؟ مگر نه آن که با مسائلی به این حساسی باید جدی برخورد نموده و نباید آن ها را به شوخی و بازی گرفت؟
شاید این از بدشانسی ماست که در فرهنگ ما مرزی قاطع میان شوخی و جدی، بازی و درس، تخیل و تعقل، تفریح و کار و … کشیده می شود و شوخ طبعی و بازیگوشی چندان پسندیده نیست. ما هنوز دیالکتیک و رابطه تعاملی میان درس و بازی، جدی و شوخی، نظریه و عمل و سعی و خطا را درک نکرده ایم.
فرزندانمان را با حسن نیت لای زر ورق و رختخواب پر قو بزرگ میکنیم، وقت او را با درس و کلاس زبان، نقاشی و موسیقی پر می کنیم. بی آن که بدانیم این آموزشهای شناختی در درازمدت تا چه حد بر زندگی اجتماعی آینده وی کمک میکند. به علت رشد تک ساحتی شناختی (که آن هم فقط با درس خواندن میسر نمیگردد) جنبه های دیگر رشد را که حرکتی، عاطفی و اجتماعی است کتمان و حتی سرکوب کرده ایم. خود از تربیت مناسبی برخوردار نبودیم و سررشته ای نیز از روانشناسی رشد و تعلیم و تربیت نداریم، ولی با تحمیل هنجارها و ارزش های خود به فرزندانمان قصد داریم نه تنها به نمونه ای از خود، بلکه پاسخگوی آمال و آرزوها و بدیلی بهتر از خود ما شود. این دور باطل چندین نسل است که ادامه دارد.
بسیاری از ما دکتر و مهندس شده ایم، ولی اکثر ما تبدیل به افرادی دوشخصیتی، تکرو و منزوی، پرافاده و متکبر، اقتدارگرا و نخبه پرور شده ایم. نه تنها خانم ها، بلکه آقایان نیز رشد حرکتی مناسبی نکرده اند. خانم ها از نرمش و ورزش گریزانند و آقایان آن را اتلاف وقت و انرژی می پندارند. روابط عاطفی ما نیز از سلامت کافی برخوردار نبوده و با کوچکترین تلنگری به افراط و تفریط میانجامد. قهر و آشتی در میان ما فراوان است و بدتر آن که آن را پای احساساتی بودن ما نسبت به غربی ها میگذاریم و به آن می بالیم. عشق را موجودی آسمانی و لذت را پست و زیرزمینی معرفی میکنیم.
با این تفاصیل وضع ما از لحاظ رشد اجتماعی، بهتر از آینده فرزندانمان خواهد بود. در کودکی امکان حضور در کوچه و بازی با هم سن و سال های خودمان بهتر از کودکان امروزی است. از طریق بازی با بچه های محل، ارتباط خود با آنچه بیرون از من قرار دارد را گسترش بیشتری از کودکان امروزی داده ایم. مقایسه نسل قبل با ماقبل نیز نشان می دهد که از لحاظ رعایت بسیاری از قواعد و هنجارهای اجتماعی دچار پسرفت شده ایم. این پسرفت دلایل متعددی دارد و یکی از آن ها، نگرش و نحوه برخورد ما با مقوله ای به نام «بازی» است.
ما متأسفانه هنوز نقش بازی در انکشاف و شکوفایی فرد و جمع را دست کم گرفته ایم و به درستی تأثیر آن را بر رشد حرکتی، شناختی، عاطفی و اجتماعی فرد درک نکرده ایم. باید بدانیم که بازی به طور کل دو نقش مهم در زندگی ما ایفا می کند: انطباق ما با محیط (از جمله جامعه)، از دیگر سو انطباق محیط با نیازهای فردی و جمعی ما. هر چند بازی در ظاهر تفننی، سرگرمکننده و برای گذراندن اوقات فراغت است، ولی بازی یک نوع کنش مقدماتی است که فرد را برای فعالیتهای آتی آماده میکند. کودک در هنگام بازی آزادانه آزمایش می کند و براساس نتایج آزمایش خود، تجربه کسب می کند و از طریق بازی تجربیات خود را درونی می کند.
کودکان برای اولین بار از راه بازی گروهی به ارزش کودکان دیگر برای بازی و معاشرت پیمیبرند. آن ها از طریق بازی به آن نتیجه می رسند که باید به رغم تفاوت ها یکدیگر را قبول داشته باشند (رواداری، مدارا و …) درباره قوانین بازی توافق (شروع قانون-مداری، تعهد و وظیفه شناسی) و گروهی به فعالیت مشترک، نطفه های مشارکت، مسئولیت پذیری، ایفای نقش، تشریک مساعی بپردازند. چگونه می توان از فردی که در کودکی همبازی کافی نداشته است توقع داشت که در سن بلوغ همسر، شریک و شهروند مناسبی باشد.
فراموش نکنیم که یادگرفتن قواعد اجتماعی و محیطی یک جامعه در کتب درسی قابل پیگیری نیست و تنها از طریق مشارکت مستقیم در امور امکانپذیر می گردد و فهمی واقعی از دموکراسی، شایسته سالاری و آداب شهروندی را به وجود می آورد. در بازی است که می توان خود را فراموش کرده و جای شخصی دیگر قرار دهیم. قوت و ضعف های وی را کشف کرده، ضعف وی را جبران و از قوت او بهره مند شویم. البته هر مرحله از زندگی نیز خصوصیات مخصوص به خود را دارا است. آشنایی اولیه کودک به مفاهیمی چون فضا، مکان، شکل، اندازه، وزن و رنگ نه در پشت نیمکت مدرسه، بلکه از طریق بازی به دست می آید. به همین خاطر بسیاری از کژروی ها و ناهنجاری های دوران بزرگسالی حاصل همین عدم تخمین صحیح بازی در رشد استعدادهای اجتماعی، شناختی، عاطفی و حرکتی در دوران کودکی است.
به ما القا کرده اند که بازی و بازیگوشی خاص دوران ماقبل دبستان است و به همین خاطر در طول عمر و در بزرگسالی بازی کردن کمتر و کمتر شده و حتی کودک درون سرکوب می گردد. در صورتی که نه تنها برای نوجوانان و جوانان، بلکه برای بزرگسالان و سالمندان نیز ضروری است. ما در بزرگسالی نه تنها نیاز به جبران تواناییهای برجای مانده و مهارت های دست نیافته داریم، بلکه برای تقویت حافظه، کارایی مغز، بالابردن انعطاف پذیری و از همه مهم تر لذت از زندگی نیازمند آن هستیم.
بازی حتی بعد از دوران کودکی فانتزی و خلاقیت را بالا می برد و به ریسک کردن و سعی و خطا کمک می کند، بلکه تفکر خلاقانه را بر جریان می اندازد. به همین خاطر بازی امکان اتصال و انتقال افراد به عوالم (یا به قولی به زیست جهان های) دیگر را امکانپذیر می کند. لذت ناشی از بازی نه تنها باعث فراغ بال و نشاط می گردد، بلکه فشارهای روانی تراکم یافته در روز و یکنواختی و بی حوصلگی را تخفیف می دهد. به همین خاطر بازی را به خروج از عالم روزمرگی، توقعات بی جا و وظایف و تعهدات سنگین می دانند.
البته لازم به ذکر است که بازی پدیده ای تاریخی- فرهنگی است و به رغم وجود آن در طبیعت انسان و کلیه پستانداران، بسته به مکان و زمان، صور مختلف به خود گرفته و تغییرات فراوانی به خود دیده است. بازی یکی از اولین اعمال فرهنگی انسان ها بوده و در سیر تحول انسان موجودی به نام Homo Luden یا انسان بازیگر قبل از Homo Sapien یا انسان هوشمند وجود داشته است. بازی را می توان در همه اعصار و مکان ها شناسایی نمود. هر جامعه به نسبت شرایط زندگی خود بازی هایی را ابداع کرده است. زمانی هفت سنگ و الک دولک بازی روز بوده و امروزه تی وی گیم و بازی های کامپیوتری جای آن را گرفته است. روزی فضای مناسب برای بازی در گوچه و صحرا فراهم بود و امروزه به «پشت سیستم» و «فضای بازی بچه» تبعید شده اند. در گذشته کوچک و بزرگ و زن و مرد در حین کار کشاورزی اندام های حرکتی خود را تقویت میکرد، امروزه به باشگاه های ورزشی و بدن سازی منتقل شده اند. این روند زیاد مطلوب نیست و امکانات موجود تنها به قشر خاصی منحصر خواهد شد و دیگران فعلا از آن بیبهره مانده اند.
در گذشته بسیاری از بازی ها بومی بوده و در طول زمان -به ویژه در دوران تجدد- از یک فرهنگ به یک یا چند فرهنگ دیگر منتقل شده و حتی به شکل بومی درآمده اند. به همین خاطر امروزه اکثر کودکان و حتی بزرگسالان جهان به رغم تفاوتهای فرهنگی به بازی های مشترکی میپردازند. برخی نامی بومی بر آن داده اند و برخی با همان نام مصطلح در خاستگاه آن مورد استفاده قرار می گیرد. همه به بازی دومینوی چینی، شطرنج هندی، تخت نرد ایرانی، دومینوی مجاری و فوتبال انگلیسی می پردازند، بدون آن که منشاء و نام اصلی آن را بدانند.
در طول تاریخ بسیاری از بازی ها ابداع و سریع منسوخ شده اند. در گذشته رشد حرکتی جسمانی اولویت داشته ولی امروزه با شتابی وصف ناپذیر، شرایط به نفع بازیهای فکری و مجازی در حال تغییر است. هرچند بازی های فکری توانایی تخیل و تفکر فرد را بالا برده و دیگر میان دختر و پسر تبعیضی قائل نیست، ولی به خاطر انفرادی بودن اکثر بازی های کامپیوتری، نه تنها از سهم بقیه نیازهای رشدی کودک می کاهد، بلکه رشد اجتماعی وی و مراوده رو در روی او را به تأخیر میاندازد. نگارنده به هیچ وجه مخالف بازی کامپبوتری و یا «فضای بازی بچه» نیست. بلکه آن ها را شروطی لازم ولی ناکافی برای رشد حرکتی، شناختی، عاطفی و اجتماعی آینده سازان میهن خود می داند. به باور نگارنده حضور کودکان در فضاهای شهری نباید منحصر به پارک ها و زمین های بازی شود، بلکه کودکان باید بتوانند در همه جا، در کوچه و برزن حضور یافته، استعدادهای مختلف خود را در راستای تبدیل شدن به شهروندانی سالم افزایش دهند. جامعه و محیط باید امکانات لازم را در جهت کلیه زمینه های رشد به صورت متوازن و هماهنگ فراهم نماید. وظیفه هر طراح شهری نیز در این زمینه به خودی خود مشخص بوده و نیازی به معرفی ندارد.
|
منبع : معمارنیوز |